زمانی که مشکلی برای بیمار پیش میآید که ناشی از اشتباه پزشکی باشد—چه در جنبه علمی و چه تکنیکی—میتوان آن را قصور پزشکی نامید. اما در مواردی که این اشتباهات به دلیل مشکلات سیستمیک یا کمبودهای ساختاری در سیستم بهداشت و درمان به وجود میآید، نمیتوان آن را به پای پزشک نوشت و باید به عنوان قصور سیستم پزشکی در نظر گرفت. این دو مقوله باید از یکدیگر تفکیک شوند.
در خصوص اشتباهات پزشکی که به جنبههای علمی و تکنیکی مربوط میشود، دو حالت ممکن است وجود داشته باشد؛ نخست آنکه پزشک به اندازه کافی و با کیفیت در دانشگاه آموزش دیده باشد، اما به دلیل سهو یا نسیان مرتکب اشتباه شده باشد؛ در این حالت میتوان گفت که پزشک مقصر است، اما چنانکه پزشک آموزش کافی و جامع دریافت نکرده باشد، مسئول این اشتباهات، سیستم آموزشی است و نه خود پزشک. به عبارت دیگر، وقتی پزشک به دلیل کمبود آموزش با مشکلاتی مواجه میشود، نمیتوان او را مقصر دانست.
در واقع می توان گفت قصور پزشکی به معنای کوتاهی یا اهمال در ارائه خدمات بهداشتی و درمانی است که منجر به آسیب به بیماران میشود. این مسئله یکی از چالشهای اساسی در نظامهای سلامت در سراسر جهان محسوب میشود.
در کشور ما نیز اهمیت افزایش سطح پاسخگویی و تعیین مجازاتهای مؤثرتر برای جلوگیری از این پدیده روزبهروز بیشتر احساس میشود، اما برخوردهای هیجانی با قصور پزشکی که شاید بیش از اندازه ای که پزشک مقصر آن باشد،سیستم و نظام آموزشی در آن تقصیرکار است، می تواند موجب خانه نشین شدن پزشکان، روی آوردن به شغل های دیگر و یا حتی مهاجرت آن ها شود.
یکی از چالشهای اصلی در کشور ما، سیستم آموزشی پزشکی است. متأسفانه دانشگاهها به دلیل پذیرش بیش از اندازه دانشجویان پزشکی در سالهای اخیر، نتوانستهاند بستر مناسب آموزشی را برای دانشجویان فراهم کنند، در بسیاری از مواقع تعداد زیاد دانشجویان در مقایسه با استادان و بیماران، باعث میشود که آموزش به نحو مطلوبی انجام نشود. برای مثال، وقتی تعداد زیادی دانشجو بر بالین یک بیمار حضور می یابند یا تعداد استادان نسبت به دانشجویان خیلی کم است، آموزش مؤثر ممکن نیست. این وضعیت موجب میشود پزشکان آینده با مشکلات بیشتری روبهرو شوند و اشتباهات بیشتری مرتکب شوند.
متأسفانه در حال حاضر در کشور ما تمامی این موارد با هم دیده می شوند؛ فرض کنید دانشگاه حتی یکبار هم اطلاعاتی از یک بیماری را به دانشجوی پزشکی ارائه نمی دهد و دانشجوی پزشکی پس از ورود به عرصه درمان با بیماری نادری رو به رو می شود که نمی تواند آن را بدرستی تشخیص دهد. در این حالت اگر بیمار دچار مشکل شود، از آن به عنوان قصور پزشکی یاد می کنند. حال آنکه اگر آموزش صحیح به این فرد داده می شد و او با آن بیماری آشنا می بود، چه بسا قصوری نیز رخ نمی داد.
در گذشته، وضعیت سیستم آموزشی پزشکی به گونهای بود که به ازای هر پنج دانشجو یک استاد وجود داشت و ظرفیت پذیرش دانشجویان پزشکی ۵ هزار نفر بود. اما امروز، این ظرفیت به ۱۵ هزار نفر افزایش یافته است، در حالی که تعداد استادان همچنان ثابت مانده است. این افزایش بیرویه دانشجو بدون توجه به ظرفیتهای آموزشی، منجر به کیفیت پایین آموزش و در نهایت، افزایش قصور پزشکی در آینده خواهد شد.
راهحل این مشکل، کاهش پذیرش دانشجویان پزشکی و ایجاد شرایط آموزشی بهینه برای آن هاست. در عین حال، باید از مهاجرت پزشکان به کشورهای دیگر جلوگیری کرد؛ چرا که بسیاری از پزشکان به دلیل تفاوتهای چشمگیر درآمدی و شرایط کاری، تصمیم به مهاجرت میگیرند. اگر میخواهیم از این پدیده جلوگیری کنیم، باید تعرفههای پزشکی را واقعی کنیم و شرایط کاری پزشکان را در داخل کشور بهبود ببخشیم.
در دنیای امروز، میان پزشک و بیمار رابطه ای حقوقی برقرار است. براساس این رابطه، پزشک مکلف است در معالجه بیمار از تمامی استعدادها و قابلیت های خویش بهره گیرد و چارچوب قانونی را نیز فراموش نکند.
در عین حال گاهی نیز پزشک آنگونه که لازم است در انجام وظایف خویش عمل نمی کند و به صورت اتفاقی و غیرعادی نتیجه ای متفاوت از نتیجه معمول حاصل می شود. در چنین شرایطی است که مسئله خطا، تخلف، قصور یا تقصیر پزشک مطرح می شود و پیامد حقوقی آن نیز برای پزشک و بیمار متفاوت است؛ بنابراین لازم است برای قضاوت در مواقعی که حادثه ای غیرعمد توسط پزشک در مداوای بیمار رخ می دهد اطلاعات حقوقی مردم نیز افزایش یابد تا بهتر بتوانند برای احقاق حق خود اقدام کنند.
همچنین، برای کاهش قصور پزشکی، باید به تقویت سیستم آموزشی و برگزاری دورههای آموزشی مداوم توجه ویژهای داشت. آموزشهای مداوم میتواند از بروز اشتباهات جلوگیری کند و اطلاعات و مهارتهای پزشکان را بهروز نگه دارد. در عین حال، تشدید مجازاتها و برخوردهای هیجانی با پزشکان بهجای حل مشکل، تنها به تشدید بحران خواهد انجامید. در بسیاری از کشورهای پیشرفته، اشتباهات پزشکی بهعنوان جرم شناخته نمیشود و برخورد کیفری با پزشکان در صورت وقوع اشتباهات پزشکی غیرمعمول است.
در کشورهای دیگر، مانند آمریکا، سالانه حدود ۱۰۰ هزار نفر بر اثر اشتباهات پزشکی جان خود را از دست میدهند، اما هیچگاه پزشکان را به زندان نمیفرستند. این واقعیتها باید به ما کمک کند که رویکردی منطقی و منصفانه در قبال قصور پزشکی داشته باشیم. در نهایت، باید توجه کنیم که تنها با اصلاحات بنیادی در سیستم آموزشی و بهداشتی میتوانیم از بروز اشتباهات پزشکی و از مهاجرت پزشکان و کاهش کیفیت خدمات بهداشتی در کشور جلوگیری کنیم.
نظر شما